بازدیدها: 30
باز هم مطلبي ديگر،باز هم از مظلوميت اين ورزش و اهالي آن!!!
اين بار سخن از حميد رضائيست، حميدي که بر سينه تمامي حريفان داخلي با سخت کوشي نشست و توانست پيراهن مقدس تيم ملي را به تن کند و با آن خوش بدرخشد و به جايگاه سوم دنيا در رده سني جوانان نائل آيد. همان وزني که ما سالهاست از داشتن يک اسطوره در آن رنج مي بريم و هيچگاه نتوانسته ايم بطور بايد و شايد روي مقام و مدال اين وزن حساب باز کنيم. اين جوان آمد و با آمدنش ما را اميد بخشيد. چند صباحيست بر سر زبانها و تارنماهاي اينترنتي افتاده که اين دردانه کشتي بجاي شرکت در تمرينات منظم و منسجم براي امرار معاش در پيک موتوري بعنوان راننده موتور مشغول بکار است، نه اينکه خداي ناکرده به اين شغل شريف بي احترامي شده باشد ولي جايگاه حميد آنهم در اين زمان که ما به اينچنين استعدادهايي محتاجيم اين جا نيست!!!!
استعداد هاي يافته شده را دريابيم بعد بدنبال استعداديابي رفته و پز آن به اين و آن بدهيم. دير بجنبيم همين سرمايه هايي را هم که با سختي بدست آمده به راحتي از دست خواهيم داد.
جناب يزداني خرم، جنابان مديران رده اول و دوم فدراسيون روي سخن ما با شماست، وعده داده بوديد که حمايت مي کنيد، اين همان حمايتي بود که وعده آن را به ما داديد؟